فراز هایی از نخستین دعای کتاب صحیفه سجادیه از امام سجاد (ع)
― در فراز اول حمد و ستايش در مورد صفات خداست كه ضمن چند جمله بيان شده است. نخست مى گويد: (ستايش مخصوص خداوندى است كه اول است، بدون اينكه اولى قبل از او وجود داشته باشد و آخر و پايان است، بدون اينكه پس از او آخرى باشد) (الحمد لله الاول بلا اول كان قبله، و الاخر بلا آخر يكون بعده).
― در جمله ى دوم به اين معنى اشاره دارد كه ذات خداوند از رويت با چشم ظاهر به دور است و هيچ امكان ديده شدن با چشم در مورد او نمى رود مى گويد: (خداوندى كه چشمان بينندگان از رويت و ديدن او قاصر است) (الذى قصرت عن رويته ابصار الناظرين).
― در سومين جمله سخن از اين به ميان آمده كه اوهام و تفكر توصيف- كنندگان- از وصف خداى متعال عاجزند مى فرمايد: (خداوند كسى است كه توصيف كنندگان از توصيف او عاجز و درمانده اند) (و عجزت عن نعته اوهام الواصفين).
― در چهارمين جمله سخن از خلقت، به وسيله ى خداوند متعال به ميان آمده و آفرينش بديع او را مورد توجه و ستايش قرار داده مى گويد: (او با قدرت خود مخلوق را به صورت بديعى آفريد و آن را طبق مشيت خاص خود اختراع نمود) (ابتدع بقدرته الخلق ابتداعا، و اخترعهم على مشيته اختراعا).
― در پنجمين جمله سخن از اين به ميان آمده كه اين مخلوق را خداوند در راه هدفى كه به خاطر آن آفريده شده حركت داده و آنها را در طريق محبت و خواست خود برانگيخته است مى فرمايد: (سپس آنها را در راه اراده ى خود به راه انداخته و در سبيل محبت خود مبعوث ساخته است) (ثم سلك بهم طريق ارادته، و بعثهم فى سبيل محبته).
― و در همين جا مى افزايد كه مخلوق در حركت به سوى هدفى كه به خاطر آن آفريده شده هيچگونه اختيارى از خود ندارند و نمى توانند در آن مواردى كه آنها را مقدم داشته خود را واپس نگهدارند و نه آنها كه قرار است در صفوف آخر باشند مقدم شوند مى فرمايد: (آنها مالك تاخير از آنچه بايد مقدم بر آنها باشد نيستند و استطاعت و قدرت پيشى گرفتن در آنجا كه بايد موخر باشند نيز نمى يابند (از حدى كه بر ايشان تعيين نموده قدمى پيش و پس نتوانند نهاد) (لايملكون تاخيرا عما قدمهم اليه و لايستطيعون تقدما الى ما اخرهم عنه).
ادامه مطلب |